loading...
سرگرمی و تفریح ایران زد
منوی تبلیغات سایت
آخرین ارسال های انجمن
PARSA_WOLF بازدید : 383 سه شنبه 1392/04/11 نظرات (0)
داستان جالب نشان شخصیت

داستان جالب نشان شخصیت,داستان آموزنده شخصیت


 مردی نابینا زیر درختی نشسته بود!

 پادشاهی نزد او آمد، ادای احترام کرد و گفت:قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟»
پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت:آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌


سپس مردی عادی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌ احمق،‌راهی که به پایتخت می رود کدامست؟


هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد.


مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید:‌برای چه می خندی؟


نابینا پاسخ داد:اولین مردی که از من سووال کرد، پادشاه بود.


مرد دوم نخست وزیر او بود و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود.

 

مرد با تعجب از نابینا پرسید:چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟


نابینا پاسخ داد: «‌رفتار آنها … پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد… ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد. او باید با سختی و مشکلات فراوان زندگی کرده باشد.»
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
خرید شارژ ... ایرانسل | همراه اول | تالیا |
خرید شارژ ... ایرانسل | همراه اول | تالیا

شارژ همراه اول شارژ تالیا شارژ رایتل

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام بخش سایت مفید است؟
    نظرتون در مورد سایت چیست ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 517
  • کل نظرات : 77
  • افراد آنلاین : 26
  • تعداد اعضا : 133
  • آی پی امروز : 288
  • آی پی دیروز : 141
  • بازدید امروز : 400
  • باردید دیروز : 343
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,256
  • بازدید ماه : 2,256
  • بازدید سال : 88,343
  • بازدید کلی : 1,318,242